خاطره ای از شهدا

04 بهمن 1393 توسط مدرسه حضرت زینب کبری سلام الله علیها ارومیه

 

همسر شهید چمران :
وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار می شد، طاقت نمی آوردم و میگفتم :
“بسه دیگه ! استراحت کن خسته شدی “
او می گفت : ” تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست میشود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد ، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ، ورشکست میشویم. “
اما من که خیلی شب ها با گریه مصطفی بیدار می شدم کوتاه نمی آمدم و می گفتم :
” اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید…
مگر شما چه معصیت دارید ؟ چه گناهی دارید ؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید خود یک توفیق است “
آن وقت مصطفی گریه اش هق هق می شد و میگفت : ” آیا به خاطر این توفیق که خدا داده اورا شکر نکنم؟

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: صفحه اصلی لینک ثابت

نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 
  • حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

خدايا ما را مديون خون شهدا نكن. آمين
موفق باشيد

1393/11/04 @ 10:52


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

روز شمارفاطمیه

روزشمار فاطمیه
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس